tasmime kobra

 

 

از سری ماجراهای تصمیم کبری، مبتنی بر فناوری های نوین

 

شهین صادقی آموزگار دبستان ستاره ی نبوت، آبادان

          روزی مادر کبری به او گفت: کبری جان! برو

  موبایلت را بیاور و جدیدترین بلوتوث خاله

  مرجان را برایم پخش کن. کبری    

سرخوش و کیفور به سراغ

موبایلش رفت. اما هر چه

گشت، نتوانست آن را پیدا کند 

کنارِ رسیور و رایانه را هم گشت، اما از موبایل اثری نیافت. فکر کرد

بهتر است به گوشی خود زنگ بزند، اما یادش آمد که تنظیمات گوشی

 » روی «بی صدا »  (سایلنت) است. با ناراحتی پیش مادر برگشت و گفت:

«

مادرجان! موبایلم نیست. شما آن را ندید ه اید؟

مادر با عصبانیت گفت: نه! دختر سربه هوا! بلوتوث نخواستیم. فکر کن

اببین گوشی را کجا گذاشته ای؟ گوشی به این گرا ن قیمتی و پراز بلوتو ث

«!

را که این ور و آن ور پرت نمی کنند

ناگهان کبری یادش آمد که دیروز در حیاط، کنار دایره زنگی، با کوکب

خانم بلوتوث بازی می کردند و می خندیدند. به طرف حیاط دوید. از دور

گوشی را دید. خو شحال شد. وقتی گوشی را برداشت، حالش گرفته

شد. چون امواج پارازیت دایره زنگی، کارش را ساخته بودند. کبری با

خود فکری کرد و تصمیمی گرفت. آیا می دانید تصمیم کبری چه بود؟

الف) کدام گزینه برای تصمیم کبری صحیح است؟

. گوشی گران قیمت نخرد.  

. به جای بلوتو ث بازی برود کتاب بخواند.

. با خاله مرجان و کوکب خانم ست نشود.

. گوشی خود را کنار دایره زنگی رها نکند.

ب) اگر شما به جای کبری بودید، چه تصمیمی می گرفتید؟

. گوشی ارزان بخریم.

. برویم کتاب بخوانیم.

. هم خودمان و هم گوشی مان را از امواج پارازیت دور نگه داریم.

. برای مادر بلوتوث جدید جمع آوری کنیم.

منبع:رشد آموزش ابتدایی