پيامهاي ارسالي
+
از ازل فاطمه مادرم بوده<br>پسرش مونس و دلبرم بوده<br>روز محشر اگرم پسر نگه<br>ميگه اين غلام اکبرم بوده<br>زير آتيش گناه و معصيت<br>بزم ماتم تو سنگرم بوده<br>اولين خيمهاي که برات زدم<br>با چادر نماز مادرم بوده<br>با همه شکستگي خوشم بگي<br>اين شکسته کبوترم بوده<br>بعد مرگم ميدونم همه ميگن<br>يا حسين جمله آخرم بوده
نجفي از قيدار
94/2/18
نجفي از قيدار
94/2/18
نجفي از قيدار
94/2/18
+
سلام
مادرم ميگفت:
در يکي از شب هاي سرد زمستاني 59 همه خانواده در زيرزمين خانه (شَوادون) نشسته بوديم و سعي ميکرديم موج راديو عراق را پيدا کنيم تا از زبان دشمن اوضاع جبهه را بشنويم يا که ببينيم مي گويد الف دزفول
چند خانواده ازفاميل هم درزيرزمين ماپناه گرفته بودند. نامزدبرادرشوهرشهيدم هم آنشب پيش مابود...
.
.
*بقيه در لينک..کليک رنجه بفرماييد*
نجفي از قيدار
94/2/18
ياربسيجي
91/9/6
نجفي از قيدار
90/11/22